بهترین آثار کارآگاهی که میشه خوند یا تماشا کرد

کارگاه گجت در دوران کودکی و پوآرو و شرلوک هولمز در بزرگسالی اینقدر مارو مجذوب خودشون و نسبت به بقیه  داستان های کارگاهی بی میل کردند ، که ما انگار نمتونیم قببول کنیم که در دنیا کارگاهای دیگه ای هم وجود داشته و داره، یا اگه هم قبول کنیم وجود دارند اگه پیپ دستشون نداشته باشند  یا ذره بین گرد تو جیب کتشون پیدا نشه انگار به مقام کارگاه بودن خیانت کردند.اما بیاید واقع بین باشیم و تا انتهای این مقاله یه فرصتی به کارگاهایی بدون دستکش های چرم  و کت های یقه انگلیسی هم بدیم.

اصولا داستان های کارگاهی برای افرادی که به کشف رازها و حل معما علاقه دارند، بهترین انتخابه، چون داستان های کارگاهی براساس کشف رمز و راز یه اتفاق نوشته میشه، یعنی یه کارگاه میاد و با ریزبینی خیره کننده ای که داره حقیقت یک ماجرا که میتونه قتل،آدم ربایی و … باشه رو برای همه آشکار میکنه.

از نویسنده های خیلی مشهور و فعال تو این زمینه میشه آگاتا کریستی رو مثال زد که با نوشتن پوآرو، خانوم مارپل و چندتا داستان کارآگاهی خفن به ملکه جنایی نویسی و رازآلود نویسی معروف شده. حالا بیاید یه سری از کارآگاه های تخیلی داستان ها ( به جز هولمز و پوآرو) و خود داستان های کارآگاهی و پلیسی خفن رو با هم مرور کنیم.آخرشم یه سورپرایز باحال براتون داریم!



کارآگاه های مشهور تاریخ


خانم مارپل



خانم مارپل یه زن مسن 70 80 ساله‌س که توی یه دهکده زندگی می کنه و علاقه بارزی به دونستن در مورد طبیعت انسان داره. به خاطر همین شناختی که نسبت به آدم ها داره می تونه خیلی از پرونده های قتل رو حل کنه و جزئیات پرونده ها رو به شخصیت های هر کدوم از مردم دهکده ربط بده.



لرد پیتر ویمزی



پیتر ویمزی یه جنتلمن واقعی تو انگلستانه که حل پرونده های مرموز رو به عنوان سرگرمی انجام می ده. ولی دیگه تو دومین پرونده ای که مسئول حل کردنشه خبری از سرگرمی نیست! چون برادر خودشه که محکوم به قتل شده.


جولز میگره


این کمیسر از اون جایی که دائم نوشیدنی های الکلی مصرف میکنه، اورکت سنگین میپوشه و همش پیپ گوشه دهنشه خیلی بیشتر از بقیه به کارآگاه های واقعی شباهت داره. جولز میگره به تواناییش تو انجام کارهای تیمی و پشت کاری که در کارش داره معروفه.



کنزی میلهون


کنزی میلهون یه زن جوونه که قبلا به عنوان افسر پلیس و بعد ها در نقش یه کارآگاه خصوصی فعالیت می کنه. این خانوم عاشق سفره اما از شانس خوب یا بدش در طول این سفرها با چالش ها و معماهای زیادی رو به رو میشه. این شخصیت تو سری رمان های الفبایی "سو گرفتون" دیده می شه. به این خاطر به این رمان ها الفبایی میگن که هر کدوم بر اساس حروف الفبای انگلیسی نام گذاری شدن. مثلا رمان اول این مجموعه با A شروع میشه و اسمش Alibi هست. رمان دوم با B و سوم با  C و الی آخر. البته نویسنده این مجموعه رمان ها تا حرف Y تونست رمان ها رو بنویسه و وقتی از دنیا رفت دیگه رمانی با حرف Z نوشته نشد.


بهترین داستان های کارآگاهی و پلیسی



دختری در قطار


دختری در قطار، به نوشته پائولا هاوکینز ماجرای دختری به اسم ریچل رو میگه که اوضاع زندگیش خیلی در همه. تو رابطه عاشقانه‌ش شکست خورده و همیشه خماره و از پنجره قطار به زندگی آدما نگاه می کنه. این خانوم بعدا متوجه میشه که شوهر سابقش با زن همسایه‌شون به اسم مگان هم رابطه داشته و زمانی که مگان ناپدید میشه، همه انگشت اتهام رو به سمت ریچل میگیرن. اما ریچل که خودش رو گناه کار نمی دونه میره به دنبال کشف حقیقت و چه حقایقی رو که بهش نمیرسه!


بیمار خاموش


یه روز که یه زوج خوشبخت در آرامش و خوشی کنار هم زندگی می کردن، خانوم خونه تصمیم می گیره شوهرش رو که از سر کار اومده با یه تیر بکشه. تصمیم عجیب و البته وحشتناک آلیشیا به قتل شوهرش معمای داستان رو شکل میده. وقتی پلیس ها میان تو خونه و با جسد و بدن بی جون آلیشیا که رگش رو زده مواجه میشن به بیمارستان منتقلش میکنن و بعد روان درمانگر دادگاه سعی می کنه حقیقت رو از زیر زبون این خانوم بیرون بکشه.


تابوت های دست ساز


قبل از هر چیز بگیم که این رمان بر اساس داستان واقعی نوشته شده که این خودش به تنهایی جذابیت و هیجان رو چند برابر می کنه. جریان از این قراره که مردم یه شهری بعد از این که تابوتی رو به عنوان هدیه از یه شخص ناشناس دریافت می کردن، به طرز مرموزی کشته شدن. شخصیت اصلی داستان که با اسم خود نویسنده، ترومن کاپوتی معرفی میشه با دوست کارآگاهش جیک، به دنبال عامل این قتل های زنجیره ای میرن. هر چند که می دونن کی و با چه انگیزه ای دست به این قتل ها زده. ولی هیچ مدرکی علیه‌ش ندارن.

با خوندن درباره این داستان ها و شناختن کارآگاه هایی غیر از پوآرو و هولمز، احتمالا الان دید وسیع تری از داستان های کارآگاهی جهان پیدا کردید. اگر تا به اینجا مقاله رو دنبال کردین، پس حتما خیلی به این جور داستان ها علاقه دارید. تا حالا به این فکر کردین که تو همچین شرایطی قرار بگیرین و مجبور باشین جواب یه معما یا یه حقیقتی رو کشف کنین؟ میدونستین که هیجان و لذت حل کردن معماهای پیچیده رو خودتون تو زندگی واقعی میتونین به وجود بیارین؟

بله! درست شنیدید (خوندید!) مجموعه اسکیپ کیوب اتاق فراری رو به شما معرفی می کنه که قرار گرفتن در اون هوش زیاد برای حل کردن معما و حس ماجراجویی خیلی زیادی رو می طلبه!اتاق فرار Blow your Candles این فرصت رو برای شمایی که عاشق دنیای کارآگاهی و ماجراجویی هستین فراهم می کنه که خودتون رو در تمام داستان های کارآگاهی که تا الان خوندید ببینین و هوش خودتون رو بسنجین!


منبع: مجموعه اتاق فرارهای اسکیپ کیوپ

 


ترسناکترین اتاق فرارهای اروپا


اگه میخواید هیجان زندگیتون رو خیلی بالا ببرین و از زندگی معمولی و خسته کننده تون دور بشین و کابوس‌های شبانه مهمون هر شبتون بشن! به نظرم بهترین راه رفتن به اتاق فراره! اتاق فرار باحال و ترسناک تو دنیا کم نیست و تو ایران خودمونم زیاده از اتفاقا! قبلا نسخه های آمریکایی این اتاق‌ها رو بهتون معرفی کردیم و حالا میخوایم تو این مقاله از اروپاییاش براتون بگیم. تا اگه گذرتون به اروپا افتاد، جای مارو خالی کنین و یه سر بهشون بزنین. 



پرتغال


اتاق فرارهایی که توی شهر لیسبون وجود دارن، با بازیگرهای حرفه ای و معماهای پیچیده ای که در مورد شهر گم شده‌ی آتلانتیس وجود داره، بازی کننده ها رو به طرز شگفت انگیزی هیجان زده میکنه. اما این هیجان ترسناک هم هست. آخه توی این اتاق ها، به غیر از شما و دوستاتون و معماهای پیش رو، چیزهای دیگه ای هم وجود دارن. چیزهایی که وجود شما رو در اونجا حس می کنن و به طرفتون قدم بر می دارن!

تحقیق: تنها کاری که باید بکنین اینه که هر طوری که می تونین به خونه ساموئل وارد بشید. در ادامه‌ی بازی چیزهای بیشتری در مورد این شخصیت مرموز کشف می کنین. فقط یک ساعت وقت دارید تا جواهرات آتلانتیس رو که توی خونه ساموئل وجود دارن بردارید، وگرنه مهمترین مدارکی رو که بشه باهاش دلیل گم شدن شهر آتلانتیس رو کشف کرد، از دست میدین!

معبد ممنوعه مونتزوما: یک پروفسور و باستان شناس در دانشگاهی که توش درس می خونید سال ها پیش در سفری به مکزیک برای کشف راز تمدن آزتک ها به طرز مرموزی مفقود شده. حالا کار شما اینه که راز گم شدن این پروفسور رو پیدا کنید. تو این راه، به دنیایی از معماهای پیچیده می رسین، حالا کار شما اینه که این رازو کشف کنین. اما حواستون باشه! بعضی ها برای دونستن این راز حاضرن آدم بکشن! پس با احتیاط قدم بردارین!



یونان


شهرت اتاق فرارهای  یونان، به ماجراها و حوادث اوناست. فکر می کنین برای رفتن به کدوم یک از این اتاق‌های فرار هوش و جرات کافی رو دارید؟

راز زیرزمین: توی یک اتاق کاملا تاریک، با هر قدمتون ردی از خودتون به جای می ذارین و غبارهای روی عروسک های قدیمی رو به هوا پخش می کنین. ولی وایسا ببینم، اگه رو عروسکارو غبار گرفته پس بچه‌ها با چی بازی میکنن؟! اینجاست که می فهمین تو چه کابوسی گیر افتادین!


کراکن رو آزاد کن: افسانه‌های محلی خبر از یه موجود غول پیکری به نام کراکن توی دریای کارائیب میدن که به کمین افرادی که پا به ساحل میذارن نشسته، اما شایعه هایی هم وجود دارن که میگن این موجود میتونه به دست آدم ها اهلی بشه و هر کسی که بتونه اونو اهلی کنه، فرمانروای دریا میشه. در این اتاق با پیچیده ترین حوادث و حقه هایی رو به رو میشین که  فقط کشف حقایق میتونن شمارو از شر اونها خلاص کنن.


اسپانیا


اسپانیا اتاق فرارهای خیلی زیاد و متنوعی داره. دیگه به خودتون بستگی داره که کدوم رو انتخاب میکنین و میخواین با چه موجودات و معماهایی توی اتاق‌ها روبرو شین. 

زامبی ها: فکر می کنید از اون جایی که تا حالا تو زندگیتون زامبی ندیدین، از این به بعد هم نمی بینین؟ کاملا در اشتباهید! توی این اتاق فرار، زامبی ها شهر رو تسخیر کردن و الان هم دارن به سراغ خونه ای میان که شما و دوستاتون اونجایین. تنها راه نجات از مردگان حریصی که تشنه مغزهای توی جمجمه تون هستن، حل کردن یک سری معما و پازله تا بتونین از زامبی ها جلو بیوفتین و شهرو از دستشون نجات بدین. 

یتیم خونه: جداً میخواین بدونین که چی به سر بچه های یتیم خونه‌ی وسط جنگل اومده؟ فقط کافیه وارد این اتاق بشین تا داستان شیطانی یتیم خونه صدای قلب شما رو به گوشتون برسونه. مغزتون رو هم اگر تو اتاق فرار زامبی‌ها از دست ندادین، با خودتون ببرید. به کارتون میاد!

دانشمند دیوانه: یک دفعه چشماتون رو باز می کنین و می بینین که با دوستاتون توی یک اتاق گیر افتادین! جریان اینه که یه دانشمند دیوونه برای اینکه بتونه آزمایش های احمقانه و خطرناکش ر روی شما انجام بده، توی این اتاق اسیرتون کرده. حالا انتخاب با شماست. یا به دنبال سر نخ برای فرار از این اتاق بگردین، یا این که بشینید ببینید هر کدوم از این مواد روی بدن شما چه واکنش هایی دارن!

سرزمین عجایب: اشتباه نکنین! این سرزمین عجایب قرار نیست مثل اون چیزی که آلیس باهاش روبرو شده بود باشه. توی این اتاق آلیس که گم شده، از خرگوش سفید هم که خبری نیست. تو این اتاق کلاهدوز دیوانه با همان لبخند شیطانی انتظار شما را می کشه! ملکه سرخ هم همین دور و بره!






فرانسه



خودتون رو برای اتاق فرارهای  ترسناک و جذاب فرانسه آماده کنید! تو این اتاق ها فقط باید به ترس‌تون غلبه کنین تا بتونین معماهای عجیب غریبی رو که در جریان داستان باهاشون روبرو میشین رو حل کنین. اما مگه ترس و اضطراب میذاره فکر کنین؟؟؟؟

هواپیما: این بازی خوراک اوناییه که جرات انجام کارهایی مثل سوار شدن به هواپیمایی با فضایی پر از استرس و اضطراب، رو داشته باشن. فقط یادتون نره کمربندتون رو ببندین و در امن ترین(!) وسیله‌ی نقلیه‌، معماهای پیش روتون رو حل کنین و به مراحل بعدی برسین.

سردابه پاریس: داستان سردابه مشهور پاریس برای خیلی از کارآگاه ها همیشه موضوع جذابی بوده. هر چند که تا حالا هیچ کدومشون نتونستن راز 6 میلیون اسکلتِ توی سردابه رو کشف کنن. تو این فضای تاریک و خطرناک شما و دوستاتون باید به دنبال راز قتل این همه آدم توی این سردابه که دهه هاست برای خیلی ها مرموز مونده، بگردین. وقتی هم که این ریسک رو قبول کردین،حتما عواقبش رو هم در نظر گرفتین. البته یک حقیقت در مورد این سردابه وجود داره: هیچکس دلش نمیخواد زیاد اونجا بمونه!  



منبع:مجموعه اتاق فرار های اسکیپ کیوب 

 


عبارت POKER FACE دقیقاً یعنی چی ؟

این هفته میخوایم شما رو با مفهوم پوکر فیس ( Poker Face ) آشنا کنیم.مفهوم اصلی پوکر فیس در یک جمله ی کوتاه یعنی اینکه آنچه چهره ات و رفتار فیزیکی جدا از خواسته ی تو به مخاطبت نشون می ده . اونچه تو به زبون نمیاری اما، چهره ات مطرح می کنه. یا حتی بیشتر ، اونچه تو دروغ میگی و چهره ات دروغت رو لو می ده و عکسش رو نمایش می ده.

  می دونیم اگر این کلمه رو سرچ کنید تا 2 صفحه از سرچ گوگل ت,k فقط لینک های مرتبط با خواننده ی مشهور آمریکایی با عینک درشتش لیدی گاگا خواهد بود. اما باور کنید این عبارت و مفهومش خیلی بیشتر از این حرفها می ارزه و میخوایم بهتون بگیم حتی از بابت مادی هم تا حالا خیلی بیشتر از لیدی گاگا و آهنگ و کنسرت هاa پول جابجا کرده ! تو این بلاگ شمارو به طور کامل با این مفهوم آشنا می‌کنیم. 

 

اما چرا اسمش پوکر فیسه ؟ چون شاید اولین جایی که خیلی واضح تر ازش استفاده شده ، در بازی پوکر باشه. اگر با بازی پوکر آشنایی ندارید خیلی کوتاه معرفیش می کنیم. بازی پوکر یک بازی قمار با ورق پاسور که در بازی، ورق خوب داشتن خیلی لازمه و همین باعث می شه آدمها مدام در حال بلاف زدن در بازی باشن. اگر ورقشون بده سعی کنن طوری جلوه بدن که ورقشون خوبه و بالعکس حتی ورقشون خوبه سعی کنن نشون ندن چه اندازه ورق شون خوبه تا شانس بردشون رو بیشتر کنن. خیلی سخته واقعاً این بازی رو در دو خط معرفی کرد. اما در همین اندازه بدونید برای بلاگ ما کافیه. کافیه یک نگاه به شرکت کننده های حرفه ایشون بندازید. اصولاً یا عینک آفتابی به چشم دارن. یا کلاهی سرشونه که چشماشون رو می پوشونه و یا حتی شالگردن دارن که نبض گردنشون رو بپوشونه ! اینا همشون نشونه هایی هستن که حریف میتونه باهاش دستتون رو بخونه ! حتی در این بازی برای شرکت کننده هاش یک سری حرکات مشخص هست که در طول بازی وقتی در انتظار حرکت حریف هستن، با مهره های ژتون شون انجام میدن تا در ناخودآگاهشون مرتکب حرکت اشتباهی نشن و دستشون لو نره.

پس با این اوصاف اولین برداشت هایی که از پوکر فیس صورت گرفته در این اندازه بوده که کی نسبت به دیگری ورق بهتر و یا بدتری داشته و همین خودش خیلیییییی بیشتر از خواننده ای که ازش صحبت شد پول جابجا کرده. اما پوکر فیس خیلی چیزهای دیگری رو نشون می ده و خیلی جاهای دیگه استفاده میشه. شما میتونید تشخیص بدید کی، کیو دوست داره. از کی یا از چه غذایی بدش میاد. اینکه طرفتون واقعا از اتفاق و یا شنیده ای از ته دل میخنده یا صرفاً حفظ ظاهر می کنه. اینکه طرف مقابل تا چه اندازه عصبانیه ، آیا فقط عصبانیه یا امکان داره بزودی به خودش یا به اطرافیانش آسیب بزنه ؟ و خلاصه اینکه هر حرفی که از طرفی زده می شه می تونید قضاوت کنید که راسته یا دروغه ؟

برای مثال در فرودگاه ها و یا دیگر اماکن عمومی که حفظ امنیت درش خیلی مهمه، اصولاً نیروهای امنیتی از آموزش های کلی چهره شناسی و پوکرفیس بهره مند هستن و ازش استفاده می کنن. به همین جهت پیشنهاد می کنم ، سعی کنید وقتی در فرودگاه هستید، بخصوص فرودگاه های بین المللی ، حتی اگر بدترین پیغام یا خبر رو در موبایلتون می خونید ، خونسردی خودتون رو حفظ کنید، وگرنه شاید باعث شه از تک تک گیت ها با حداکثر و انواع بازرسی های بدنی روبرو بشید. باور کنید بازرسی های بدنی کاملا بر اساس سلیقه ی مأمور روبروتونه. یا از چهره تون خوشش نمیاد. یا متأسفانه از نژادتون خوشش نمیاد و اگر نه حتماً یک استرسی، دلواپسی، ترس و یا خشمی در چهره تون دیده.

ما اینجا قصد داریم چند نمونه برای شما مثال بزنیم تا در کل با این مفهوم بیشتر آشنا شید. کتاب و مقاله در این رابطه زیاده. اما به نظرم خیلی سخت نگیرید. اگر میخواید بیشتر بدونید ، پیشنهاد می کنیم سریال LIE TO ME رو تماشا کنید. هم سرگرم کننده است و هم خوب تا اندازه ای آموزنده. برگردیم به مثال ها . مواردی که براتون کوتاه اشاره می کنیم نشانه های دروغ گفتنه. دروغ گفتن ، در این مفهوم رنگ نداره. دروغ یعنی هر زمانی که شما جدا از بخش حافظه ی خود ، از خلاقیتتون استفاده کنید. اینکه دروغ چه اندازه بزرگ یا کوچیک باشه خیلی در اینکه که شما سامانه ی عصبی خودمختار رو فعال میکنید تاثیری نداره و این سامانه همون سامانه ایه که قراره شما رو به مخاطبتون بفروشه ! پس مواظبش باشید.

 

  • دست به گردن و یا پشت سر زدن

  • دست به دهان زدن ( به خصوص وقتی فرد دو گوشه ی لب را فشار میدهد یعنی خود از کرده ی خود احساس پشیمانی می کند )

  • دست و یا خارش بینی

  • اگر فرد نشسته باشد ، شروع به جابجا کردن پاهای خود می کند ، گویی از شرایطی که درش قرار گرفته است راضی نیست.

  • اگر فرد ایستاده است ، صافتر و کشیده تر می ایستد

  • پلک زدن فرد کاهش میابد

  • شانه ی فرد ناخودآگاه جهش و تکان خواهد داشت

  • و ...

 

حتی روش های رایج دیگری هم هست که استفاده می شود، البته در بازجویی ، وگرنه در مکالمات روزانه لزومی ندارد شما تا این اندازه فرد رو به چالش بکشید که مطمئن شید دروغ یا راست می شنوید. اینکه برای مثال شما می توانید ابتدا از فرد سؤالی ساده بپرسید که مطمئن هستید برای پاسخگویی به حافظه ی خود رجوع می کند ، مثل اینکه دیشب شام چی خورده؟ فرد برای پاسخ لحظه ای از شما نگاهش را برداشته و به جهتی ( راست یا چپ ) خیره می شود و پاسخ شما را می دهد. شما دریچه ی نگاه و نیمکره ی کاربردی برای حافظه را شناسایی کردید و حالا می توانید از همان مخاطبتان سؤال مدنظرتون رو بپرسید. نگاه به جهت یکسان برابر با راستی و نگاه به خلاف جهت یعنی فرد در پاسخ از حافظه ی خود استفاده ای نداشته است ! آنچه دروغ شاید تلقی شود. هنوز باور ندارید ؟ کاری نداره ، بیاید این آزمایش رو امتحان کنید. از همان دوستی که در رابطه با شام ازش سؤال کردین بخواهید سؤال یکسان دیگری بابت ناهار روز گذشته رو بدون نگاه کردن به جهت خاطره و حافظه به شما پاسخ دهد. یا موفق نمی شود و یا کلللییی زمان می برد.

 

این موارد در چهره ی شما و اندام شما خلاصه نمی شود و حتی به گام صدای شما هم می رسد. شما از روی صرفاً صدای یک فرد می توانید تشخیص دهید دروغ می گوید و یا نه و جذابیت صدا این است که خیلی اوقات مشخص می کند فرد کدام عبارت را حتی دقیقاً دروغ گفته است.

 

در آخر این موضوعات همه تئوریست. شاید در بسیاری موارد جواب دهد، اما حتماً مثال نقض هم کم ندارد. به هر جهت خیلی سعی نکنید دروغ های اطرافیانتون رو کشف کنید چون بیشتر از هر کسی خودتون اذیت خواهید شد. چرا که خیلی ها عادت به حداقل اغراق در گفته هاشون دارن و قصدشون شاید صرفاً جذاب کردن آنچه مطرح می کنن برای شما باشه. پس سخت نگیرید و هرگز در زندگی روزمره ازش بهره نبرید !

 

بگذریم ! همه اینها رو گفتیم که بگیم اونچه در اتاق فرار BLOW YOUR CANDLES از مجموعه اتاق فرار اسکیپ کیوب مطرحه اتفاقاً تشخیص دروغ در بازجویی های 4 مظنون داستانه ! البته شما قرار نیست به این مهارت مسلط باشید و کافیه به تناقض در داده هایی که بدست آوردید و از بازجویی ها می شنوید دقت کنید. فراموش نکنید تمام مظنونین دروغ میگن. شما غیر از دروغ باید تشخیص بدید کدوم دروغ مهمتر و گویای معمای قتل پرونده است ! حالا این وسط اگر در صدا و گام صداها هم تونستید مهارتی کسب کنید هم که چه بهتر ! منتظرتون هستیم !

 

 

منبع: مجموعه اتاق‌های فرار اسکیپ کیوب 





30 دقیقه ترس مطلق با P.T.

 تو این بلاگ میخوایم به معرفی یکی از ترسناک‌ترین و هیجان انگیزترین بازی‌های دنیا بپردازیم. بازی p.t ساخته‌ی آقای هیدئو کوجیما.


اجازه بدید از خالق اثر ، کوجیما شروع کنیم. هیدئو کوجیما ، متولد 24 اوت 1963 یعنی میشه گفت اول شهریور ماه سال 1342 در توکیو ، ژاپن در خانواده ای متدین چشم به جهان گشود ... ؟ نه ما از خانواده اش دیگه جدی خبری نداریم. اونچه از خانواده ی کوجیما میدونیم اینه که کم تو ژاپن مهاجرت نکردن و از وقتی که هیدئو حداقل بدنیا اومده ،  2 مرتبه ، از توکیو به شیراساکی در مرتبه ی اول و در مرتبه ی دوم از شیراساکی به کاوانیشی مهاجرت داشتند.



این آقای هیدئوی جوان ، از همون اول مغزش خوب کار می کرده ! و از همون اول هم می دونسته تقریباً جاش کجاست. کلاً به سینما و تصویرگری علاقه داشته و شاید چون به خودش باور نداشته اول تو سرش بوده که بازیگر شه . کمی که بزرگتر می شه و افکار مریضش ( ما اینجا از لفظ مریض بودن افکارش به نیت تمجید و استثنایی بودنش استفاده کردیم ) با دایره ی لغت بیشتری مواجه می شه ، تصمیم می گیره بنویسه ! اون داستان های کوتاهش رو برای مجلات ژاپنی ارسال می کرده و مثل دوران بلوغ هر هنرمند نابغه ی دیگه ای ، نوشته های این دوستمون هم به چشم مجله ها نمیاد و هرگز چاپ نمی شه ! البته الآن میگن دلیلش این بوده که اون مجله ها دنبال داستان های 100 صفحه ای بودن و داستانهای هیدئو کوجیما اصولاً سه برابر حجم داشته، ولی شما به ما بگید این آخه دلیل می شه ؟!

 

 

خلاصه بریم جلوتر ، قسمت بعدی از زندگی کوجیما خیلی شبیه خودش نیست و فکر کنم به اصرار خانواده در دانشگاه دوره ی اقتصاد رو شروع میکنه. هرچند در همین مدت به نحوی خودش رو با فعالیت های فیلم سازی هم سرگرم می کنه. اما هرچه جلوتر میریم ، این جاش رو دیگه باید از دوستان و هم دانشکده ای هایش  بپرسیم که چطور هیدئو بار دیگه به علایقش فرمون می ده و از فیلمسازی و کارگردانی که آخرین هدفش بوده، در سال چهارم دانشگاه به یکباره دست از تحصیل اقتصاد میکشه و نه فقط خانواده که دوستانش رو هم شگفت زده می کنه !

 

هیدئو کوجیما در سن 23 سالگی وارد شرکت بازی سازی کونامی می شه و پروژه ی متال گیر استارت می خوره. می خوام بگم قبل از اینکه کوجیما برای خودش کوجیما بشه ، اینکه 23 سالگیت رو با کونامی شروع کنی، آرزوی خیلی از ما بازی دوست ها می تونه باشه . درسته ؟ فقط یک سال زمان می بره و متال گیر در سال 1987 در ژاپن و اروپا عرضه می شه و کلییییی سر و صدا می کنه. و خیلی جای سؤال برای سازنده‌هاش نمیذاره و بدون وقفه در سال 1990 و 1998 ، سری های دوم و سوم متال گیر با پسوند سالید اسنیک و سالید عرضه ی بازار و این مرتبه روی کنسول پلی استیشن اجرا میشه ! و بوووممم !!! کوجیما به هدفش می رسه و دیگه تبدیل به یک چهره ی مشهور بین المللی در این صنعت می شه !

از اونجایی که این دوستمون صرفاً یک هنرمند عشق هنر و چل و دیوونه نبوده ، و تحصیلات دانشگاهی در زمینه ی اقتصاد داشته ، برخلاف خیلی از هنرمندای دیگه حواسش به جیبش هم بوده و خیلی سریع شرکت کوجیما پروداکشنز رو به عنوان تابعه ای از کمپانی کونامی ثبت می کنه و به بازی میاره.

همکاری این شرکت با کونامی تا سال 2015 ادامه داشت و آخرین کار مشترکی که عرضه شد کماکان از سری بازی های متال گیر بود که سی و یکمین سری از بازی های این مجموعه در سیستم عامل های مختلف محسوب می شد و اسمش بود متال گیر 5 : فانتوم پین.

اما ! اما این وسط یک کار نصفه نیمه ی دیگه ای هم بود که هرچند این جدایی باعث شد کار شهید شه به نحوی و هیچ وقت نه تنها نسخه ی نهایی بازی عرضه نشد ، که حتی دموی بازی هم از فروشگاه پلی استیشن حذف شد !  و این بازی چیزی نیست جز بازی P.T.  از سری بازی های سایلنت هیل کونامی.مجموعه ای که به خودی خود یکی از سری بازی های مشهور کمپانی کونامی بود و این مرتبه با حضور کوجیما در بخش کارگردانی و طراحی میتونست به یکی از ماندگارترین بازیهای طول تاریخ این صنعت تبدیل شه ! باور کنید اغراقی در کار نیست ! کافیه شما با دموی این بازی که در 12 اوت 2014 عرضه شد و فقط 30 دقیقه زمان داشت آشنا باشید. خیلی ها جرأت بازی کردنش رو در شب یا  تنهایی نداشتن  و حتی باور کنید خود بنده ! بازی رو در حالت بی صدا و MUTE   نهایتاً تونسته ام تموم کنم. 

 

 

 

این بازی که قطعاً مثل مابقی سری های بازیش در ژانر ترس و وحشته ، با کارگردانی کوجیما جداً از جلوه های ترس نمی گیم جدید اما ویژه ای برخورداره که شاید صرفاً ترکیب دقیق و زمان شناسی عالی در طراحی بازی موجب میشه تا این اندازه ترس بر شما غلبه کنه.

 داستان از اونجایی که ماهیت بازی یک دمو قرار بوده باشه خیلی واضح مطرح نمی شه و خیلی سر و ته خاصی نداره. شما وارد یک خونه ای می شید با یک پلان عجیب و غریب و از طریق آنچه از صدای رادیو پخش میشه صرفاً متوجه میشید که یک مرد در این خونه مرتکب قتل همسرش و دو فرزندش شده. و به دو مورد قتل مشابه دیگر هم در سطح شهر اشاره میشه ( اینجا همون جایی که ما ایده ی اتاق فرار MY NAME IS SIDNEY رو برای سناریوی ترسناک دوممون ایده گرفتیم که در عین حال که داستان به داستان اتاق فرار DEAD END متصل و مرتبطه ، ترتیب در بازی مطرح نباشه و پیش شرط و پیش نیازی برای تجربه ی هر یک از بازی ها وجود نداشته باشه ). در این بازی بر خلاف دیگر سری بازی های سایلنت هیل ، تصویر بصورت اول شخص نمایش داده می شه و  کاراکتر شما از هیچ ابزار و توانایی خاصی برخوردار نیست و همین مواجه شدن شما با هر اتفاق ماورا طبیعتی رو بخصوص اگر روح خصمانه ی لیزا باشه ، سخت تر و ترسناک تر میکنه.

جالبه بدونید در طراحی ظاهر کاراکتر لیزا ، کوجیما از دو شخصیت Yurei  و Ubume فرهنگ سنتی ژاپنی استفاده کرده و بهتون پیشنهاد میکنم اگر می خواید بیشتر خودتون رو بترسونید حتماً این دو اسم رو گوگل کنید و یا راجع بهشون بخونید و یا به دیدن نقاشی ها و تصویرها اکتفا کنید ! چرا یه ملیت یه همچین شخصیت های ترسناکی باید تو فرهنگ کهنش داشته باشه آخه ؟!!! واقعا چرا ؟!

بگذریم. شما صرفا در بازی حرکت می کنید و در تصویر می تونید زوم کنید که با انجام یک سری مشاهدات صرفاً در بازی پیش می روید و هر بار که از زیر زمین خانه خارج می شوید، دوباره خودتون رو در سردر ورودی خونه می بینید.

شبها یکی پس از دیگری سپری می شوند تا در نهایت در اصلی منزل باز می شه و شما بالاخره هر ساختمان خارج و  به خیابان راه پیدا می کنید. اینجاست که دموی کات سین و تریلر بازی نمایش داده می شه ، و دو چیز توجه شما رو به خودش جلب میکنه ، اسم بازی سایلنت هیل و البته نقش آفرینی نورمن ریدس در بازی ! اومدم بگم حیف ! که این بازی نسخه ی کاملش عرضه نشد که ما از بازی نورمن ریدس لذت ببریم که خوب، کوجیما بعد از جداییش از کونامی و ساخت بازی Death Stranding  با کمپانی خودش ، این جای خالی رو پر کرد و می تونید حسابی با نورمن ، نقش آفرینش و شکلک هایی که تو آینه اتون در میاره خودتون رو راضی کنید.

 

خیلی بیشتر از این حرفها می شه از کوجیما ، سایلنت هیل ، دث استرندینگ و دیگر اسمها و موضوعاتی که در این بلاگ مطرح شد براتون بگیم ، اما باشه برای بلاگ های بعدی شاید.

در آخر،  آنچه در اتاق فرار DEAD END  از مجموعه ی اسکیپ کیوب طراحی شده ، عیناً طراحی و بازسازی همین بازیP.T.  با المان های حتی الامکان یکسان و روایت داستانی کاملاً برابر است. پس خیلی دنبال داستان روشنی نباشید ، دنبال چرا ها نباشید و صرفاً آنچه کوجیما برای مخاطبانش در مانیتور کنسول های بازی شون طراحی کرده رو ، این بار در واقعیت لمس کنید و تجربه کنید. 



منبع مجموعه اتاق فرار های اسکیپ کیوب 

 


اتاق فرار چیست و برای سلامتی چه مزایایی دارد؟


اتاق فرار یک بازی ایده آل برای آن دسته از افرادی است که همیشه آرزو داشتند تا به جای نقش اول  ویدیو گیم، کتاب یا یک فیلم مورد علاقه‌شان بودند. این بازی را می‌توان به صورت چند نفره انجام داد، شما و دوستانتان در یک اتاق حبس می‌شوید و باید با حل معما و روبه‌ رو شدن با چالش‌های مختلف راه فرار را پیدا کنید. هر اتاق، چندین سناریوی مختلف دارد مثل فرار به عنوان یک جاسوس بین­‌المللی، گریز از یک خانه جن زده یا حتی فرار از یک مقبره مصری. بازیکنان باید از معما­ها، راهنمایی ها و سرنخ های موجود در اتاق­‌ها استفاده کنند و در زمانی محدود زاه فرار از اتاق را پیدا کنند. در این مقاله به معرفی این بازی و تاثیر آن بر ذهن می‌پردازیم. 


اتاق فرار از کجا شروع شد؟


اولین اتاق فرار مدرن توسط یک انتشارات ژاپنی به نام SCRAP در کیوتو به وجود آمد و به صورت یک بازی 5-6 نفره در یک اتاق انجام شد، اما حالا SCRAP  با رویدادهای فرار چند هزار نفره در یک مکان مشترک شناخته می­شود. از آن زمان این بازی تبدیل به یک رویداد بین‌­المللی شده و در بیش از 60 کشور جهان از جمله ایران اجرا می­شود.


برخی از مزایای اتاق فرار برای سلامتی ذهن


یادگیری مسائل جدید


پیدا کردن و کشف حقایق جدید و آموزش آن به دیگران در ذات انسان است. در دوره مدرن که سرعت و بازده بالا حرف اول را در جهان می­زند، ما از مطالعه کتب قطور فاصله گرفته و فرصت خواندن این مطالب را نداریم. در اتاق فرار ما به صورت مستقیم و محسوس محیط را تجربه کرده و در آن غوطه ور می‌­شویم. محیطی که ما را ترغیب به تعامل فیزیکی با تکنولوژی ها، متون و کدها می­کند. یک تجربه تعاملی واقعی که همتا ندارد.

در ادامه ما به مزایای اتاق فرار برای سلامتی می پردازیم.


تحریک حواس


زیبایی اتاق فرار این است که شما مرکز تحرکات هستید. این زمانی است که شما بیشتر از بینایی، لامسه، بویایی و دیگر حواس خود نسبت به محیط استفاده می­کنید. زمانی که شما وارد اتاق فرار می شوید، حواس‌تان تحریک می­شود، چرا که غریزه بقا در شما فعال شده و با تیم خود شروع به پیدا کردن راه خروج می­کنید.


بهینه سازی مهارت های حرکتی


حل کردن پازل ها باعث بهینه سازی مهارت های حرکتی می­شوند، که گاهی اوقات به اصطلاح، آن را "هماهنگی دست و چشم" و یا "آگاهی فضایی" نیز خطاب می­کنند. همانطور که ما رشد کرده و بزرگتر می­شویم، آگاهی ما نیز از دنیای اطراف افزایش پیدا می­کند. تعامل و فعالیت های منحصر به فرد این بازی به بهینه سازی مهارت هایی از قبیل تخمین فاصله و واکنش های فیزیکی به موقع  کمک می­کند. حل پازل ها در دنیای سه بعدی در اتاق فرار موقعیت هایی را فراهم می­کنند که فعالیت­های اجتماعی زیادی،  توانایی فراهم کردن آن را ندارند.


افزایش توانایی در برقراری ارتباط و تعامل اجتماعی


انسانها به تعامل اجتماعی نیاز دارند و این در غریزه ماست. هنگامی که تحت فشار قرار می گیریم، برای حل چالش‌ها مجبور به تعامل با محیط اطراف می شویم. اتاق فرار هایی مثل اسکیپ کیوب، تیم ها را در شرایطی قرار می­دهند که تعامل اجتماعی، برای پیروزی در آنها حیاتی است. از آنجایی که ما در دنیای دیجیتال غوطه ور هستیم، صحبت کردن به صورت رودررو ممکن است روز به روز برای ما کمتر اتفاق بیفتد، اتاق­های فرار، ما را به مشارکت در بحث‌­ها و مکالمه با یکدیگر ترغیب می­کنند.


افزایش توانایی حافظه


همانطور که همگی می دانیم، با افزایش سن حافظه ما با مشکلاتی روبرو می­شود. پازل ها و چالش ها می­توانند یک راه عالی برای تقویت حافظه باشند، چرا که در تعامل با کدها، نماد­ها و یا زبان همراه هستند، بعضی از اتاق های فرار مثل اتاق فرار اسکیپ کیوب  شما را ملزوم به تمرکز و صرف انرژی برای به یاد سپردن برخی اطلاعات و استفاده از آنها در مراحل بعدی بازی میکنند. این تمرین می تواند تاثیر مثبت بسزایی بر روی تقویت حافظه داشته و به ما در زندگی روزمره کمک شایانی کنند.


افزایش آگاهی


از آنجایی که ما در فضایی ناشناخته شروع به اکتشاف می کنیم و از دنیای روزمره خود به صورت موقت فاصله گرفته و در دنیایی جدید مجبور به کسب اطلاعات و استفاده از آنها به صورتی منحصر به فرد برای پیروزی در چالش­‌ها می­شویم، این امر باعث تقویت توانایی جذب اطلاعات و استفاده موثر­تر از آنها می­شود.


افزایش حس شادی و رضایت از زندگی


با اطلاعات جدیدی که کسب و به صورت خلاقانه از آن استفاده کردیم، بعد از خروج از اتاق فرار حس رضایت و لذت زیادی خواهیم داشت، هنگامی که در حال حل چالش ها در اسکیپ روم  هستیم آدرنالین خون ما افزایش پیدا کرده و هنگام خروج از اتاق حس موفقیت به ما دست خواهد داد.

امروزه در بسیاری از کشور ها از جمله ایران اتاق فرار وجود دارد و مخاطبان زیادی را جذب خود کرده است، مجموعه اسکیپ کیوب با چهار شعبه (توچال، بلوار دماوند، ایران مال، اپال) با هفت اتاق فرار جذاب، در این زمینه جزو تیم های موفق است.

اتاق‌ فرارهای این مجموعه شامل:


  •   ?اتاق فرار   Ocean Six: برگرفته از فیلم های Ocean’s Eleven  به مدت زمان 70 دقیقه شما را به چالش میکشد.

  •  اتاق فرارDead End: الگو گرفته از سری بازی های Silent Hill  شما را به مدت 90 دقیقه با ترس و دلهره به کشف معماها و حل آنها فرا می خواند

  •  اتاق فرار   Los santos: پلیسی و سیاسی و بسیار دشوار به مدت 90 دقیقه هوش شما را زیر ذره بین قرار می­دهد.

  • اتاق فرار Behind The Bars: بر پایه داستانی از جنگ جهانی دوم، شما باید از زندان نازی ها فرار کنید.

  •   اتاق فرار  Blow your Candles: در 70 دقیقه باید معمای یک قتل را به سرانجام برسانید.

  •    اتاق فرار  Movie Night: براساس اتفاقی واقعی در سال 2012.

  •    اتاق فرار My name is Sydney: مرتبط به سناریوی Dead End  تدوین شده و 75 دقیقه مملو از ترس و دلهره.



منبع: مجموعه اتاق فرارهای اسکیپ کیوب